کاریکلماتور – سامی حزباوی
در چند سال پیش وقتی در حال مطالعه آثار احمد شاملو بودم ناگهان نام فردی در جلوی چشمانم بنام پرویز شاپور متبلور یافت ، در حقیقت برای اولین بار با این شخص آشنا شدم اما وقتی به مطالعه آثار ایشان پرداختم ما را در میدان مغناطیس کنجکاوی انداخت و وقتی کاریکلماتورهای ایشان مانند (وقتی گل محمدی بر آب افتاد ، ماهی ها صلوات فرستاده اند و یا دود سرگرم بالا رفتن از سقوط است ) مرا وادار کرد که بیشتر در مورد این فن ادبی جدید به قول دکتر سیروس شمسیا {۱}تحقیق بکنم اما با کمی تسامح این نوع فن در ادبیات عرب وجود دارد که شاید بتوان آن را در برخی از ومضات که درون مایه آنها طنز داشته باشند و به صورت زبان محاوره ای گفته می شود ، مشاهده کرد.در هر صورت ما تعاریف مختلفی از این نوع فن ادبی تعریف های که به صورت پراکنده انجام شده است را می آوریم و به مقایسه و نتیجه گیری می پردازیم .
در ۲۱ خرداد ۱۳۴۶ برای اولین بار کلمه ی «کاریکلماتور» در مجله ی خوشه به کار رفت و شاملو این نام را بر سیاق « کاریکاتور » از ترکیبی از « کاری + کلمات + ور » ساخت و آن را به نوشته های پرویز شاپور ( ۱۳۰۲ – ۱۳۷۸ )( درسال ۱۳۳۳ فعاليت مطبوعاتي اش را با نشريات اهواز آغاز کرد)اطلاق کرد . بدین قصد که همان کاری که یک کاریکاتوریست در عالم نقاشی می کند ، شاپور در حوزه ی زبان انجام می دهد ( رستگارفسایی ۱۳۸۰ : ۳۰۲){۲}
اما ایجاز یکی از ویژگی های کاریکلماتور است به تعریف زیر توجه بفرمایید:
-کاریکلماتور نثر است . -بازی زبانی دارد تا بتواند گفتنی ها را دیدنی کند (تصویری) -طنز دارد. -کاریکلماتور از نظر معنایی ، صراحت دارد . -کاریکلماتور از چند معنایی واژه ها سود می برد. -کاریکلماتور، معمولا از بدیهیات و روزمره ها و دم دستی هاست . -سابقه ای در ادبیات کهن به عنوان یک ژانر ندارد . اما می شود نمونه هایی در نثر و نظم پیدا کرد . -ایجاز از ویژگی های کاریکماتور است . -در کاریکلماتور نوعی نازک اندیشی مانند سبک هندی دیده می شود. -غافل گیری دارد که با غافل گیری شعری متفاوت است . -نوع لذت در کاریکلماتور با شعر متفاوت است .{۳}
در تعريف بالا به وضوح مشاهده مي شود كه ايجاز(ایجاز: یعنی تلخیص و پیراستن شعرو نثراز حواشی و زوائد، به طوری که، بیشترین توان بیاندر عین داشتن کمترین تعداد کلمات، ابیاتو جملاتحاصل آید.{۴}) يكي از ويژيگي اين فن ادبي است .
به این دلیل که کاریکلماتور نثر است در برخي موارد بين كاريكلماتور و انواع نثرهاي ادبي نیز مقايسه ای كرده اند حالا چه اين فنون ادبي در ادبيات كهن مي گنجد مانند :نكته (Epigram )، حكمت ، كلمات قصار (Aphorisms ) ، مثل یا ضرب المثل(Proverb)،حدیث ، توقیعات ،پروانه ، رقعه ،ملطفه ، نامه ی توقیعی ، تذکره ، لطیفه ، شطحیات و نیز خطابه ( که در ادبیات عرب از نثرهای ایجازی به شمار می آمده ) از دیگر انواع نثر موجز ادبی در ادبیات قدیم اند که به لحاظ تفاوت محتوایی چشمگیر ، به راحتی از کاریکلماتور قابل تمییزند.و چه آنهايي كه در در ادبيات معاصر مي گنجند ، از قبيل :شعار(Motto)، طرح ( Sketch) هایکو(Haiku) گزین گویه ها نیز از نمونه های نثر ایجازی است که در اروپا به وسیله ی لیشتنبرگ شهرت یافت . کلیسا خواندن نوشته های او را ممنوع کردو نثر تلگرافی نیز نثری است که همه ی پیام آن به طور کامل نوشته نمی شود و برعهده ی گیرنده ی پیام است که از آن نثر موجز و کوتاه فحوای اصلی کلام فرستنده را دریابد.{۵}ولی از آنجاییکه که فنون ادبی فوق الذکر اساساً به بیان مطالب ذهنی می پردازند و در ضمن برخی از آنها درون مایه طنز ندارند، از کاریکلماتورها به راحتی قابل تشخیص اند ؛ چراکه کاریکلماتورها طبق تعریف فوق الذکر به عینیت پرداخته و در راستای هرچه عینی تر کردن ذهنیات می کوشد و درون مایه آن طنز است.
توضیح زیر را ملاحظه بفرمایید
۲۱ خردادماه ۱۳۴۶ نوشتههای تکخطی شاپور منتشر میشود که احمد شاملو بر آنها نام «کاریکلماتور» میگذارد. کاریکلماتور، نوشتههای کوتاه و بیشتر تکجمله ای است که با ظرافت و دیدی شاعرانه و طنزآمیز نوشته میشوند. این کلمه، واژهای ترکیبیافته از واژههای «کاریکاتور» و «کلمه» است. عمران صلاحی معتقد بود، کاریکلماتور، کاریکاتوری است که با کلمات نوشته میشود.{۶}
حالا با توجه به اين تعريف و تعريف آقاي عمران صلاحي :
عمران صلاحی می نویسد : « هر هنری برای بیان خود ابزاری دارد و وسیله ی بیان کاریکاتور هم خط است ، اما شاپور این وظیفه را بر عهده ی کلمه گذاشته است . او همانطور که با خط می نویسد با کلمه هم کاریکاتور می کشد ( شاپور ۱۳۷۱ : ۸)
باید ببینیم که کاریکاتور چیست و می توان یک مقایسه ای بین آن و کاریکلماتور انجام بدهیم؟
کاریکاتور چیست:
کاریکاتور یا کارتون نوعی نقاشی است که سوژهٔ دلخواه را به صورت مضحک و خنده آوری ترسیم میکند.واژهٔ کاریکاتوراز فعل کاریکارهایتالیایی، به معنی بار کردن گرفته شدهاست. کاریکاره جریمهکردن و توبیخکردن نیز معنی میدهد و به نظر میرسد که نخستین بار توسط شخصی به نام موسینیدر سال ۱۶۴۶ میلادی به کار رفته باشد و او نیز به نوبه خود این واژه را کاراچی،یعنی نقاشیهای خیابانی بلونیایی هم عصر خویش گرفته باشد. چرا که این نقاشیهاهمواره دارای عناصری اغراق آمیز بودند که سوژهها را مضحکه میکردند. همچنین ممکن است که کاریکاتو از واژهٔ کاراتراه (caracter) و یا کارااسپانیاییبه معنای صورت اخذ شده باشد. عمدهترین بخش هر کاریکاتور صورت آن است. فی المثل در صورتهای کاریکاتوری که آلبرشت دوررو لئوناردو داوینچیهر دو مستقلا حدود سال ۱۵۰۰ ترسیم کردهاند، صورتهایی با دماغ دراز و چانهٔ دراز مشاهده میکردند.{۷}
بنابراین به وضوح آفتاب بین کاریکلماتور و کاریکتور ویژگی های مشترکی هست زیرا هر دو یک وجه مشترک بسیار عیان دارند و آن جز طنز نیست ولی می توان یک وجه مشترک دیگری پیدا کرد و آن هم اغراق که در برخی از کاریکلماتورها نیز وجود دارد .
سهراب گل هاشم”(یکی از کاریکلماتور های معاصرکه آثار او در روزنامه ها و مجلات به چاپ می رسد)در صفحه وبلاگ خود می نویسد : کاریکلماتور ، مخاطبهای آگاه و اندیشمند دارد که آنها را با تبسم وادار به تفکر میکند. بسیاری از جملات طنز در نگاه اول یک شوخی ساده و خندهدار بهنظر میرسد، ولی اثرات واقعی آن پس از کمی تفکر و شاید تعجب برای مخاطب آشكار ميشود.
کاریکلماتور ، زبان گویايی است که شوخی میکند، میخنداند و به طعنه سخن میگوید، به ناهنجاریها و بدیها شلیک میکند و گاهی ناملایمات و سختیهای زندگی را با طنز تلخ بیان میکند. دردهای اجتماعی را خوب میشناسد و هر اتفاق کوچکی را شاید کمی اغراقآمیز با نیشخندی کنایهدار مورد توجه قرار میدهد و این براستی یکی از جلوههای زیبای ادب و هنر معاصر است.{۸}
در توضیح این ادیب محترم مشاهده می شود که “هر اتفاق کوچکی را شاید اغراق آمیز با نیشخندی کنایه دار مورد توجه قرار می دهد” و حالا در مقایسه با تعریف کاریکاتور که در فوق ذکر شده است”. چرا که این نقاشیهاهمواره دارای عناصری اغراق آمیز بودند که سوژهها را مضحکه میکردند.
نتیجه گیری:
همانطور که دیدم کاریکلماتور یک نثر ادبی است که در آن صناعات ادبی به کار برده می شود و درون مایه آن طنز می باشد البته می توان برخی را که درون مایه ی آنها طنز نباشد نیز را به عنوان کاریکلماتور دانست منتها این گفته خالی از تسامح نیست ، و ایجاز یکی از ویژگی های اصلی آن است و برخی آن را یک فن ادبی جدید می دانند در حالی به نظر نگارنده که در برخی از متون قدیم و معاصر چه در نظم و نثر می توان آن را مشاهده کرد.
در نوشتن یک کاریکلماتور ممکن است ترکیبی از سایر آرایه های ادبی هم باشند ، آرایه های از قبیل کنایه و ایهام،تشخیص(personification)، احاله به محال ،تمثیل، حسن تعلیل و دلیل،حس آمیزی،تشبیه و استعاره ، تلمیح و تضاد و پارادوکس .
البته ناگفته نماند در این دنیای پر هیاهو و پر طلاتم وجود این کلمات کوتاه می توانند بسیار مفید و باعث ایجاد جرقه در اذهان مخاطبان واقع بشوند .
مثال:
در خشكسالي آب از آب تكان نمي خورد . ( پرويز شاپور(
نيمکت فلزي زير باران زنگ مي زد ولي کسي جواب نمي داد . (سيده مهتاب فرخده(
دود سر گرم بالا رفتن از سقوط است . ( پرويز شاپور(
خودم را قبل از تولدم نامگذاري كردم . ( پرويز شاپور(
اگر برف مي دانست کره خاکي انقدر کثيف است هنگام فرود آمدن لباس سفيد نمي پوشيد . )پرويز شاپور( –
تا ضد يخ در کاسه سرم نريزم به قطب شمال فکر نمي کنم . (پرويز شاپور(
براي اينکه از چشمانت نيافتم خودم را به عينکت بستم . (محمد واحدي(
به نگاهم خوش آمدي.(پرويز شاپور(
چراغي در دوردست روشنايي را نجوا مي کند.(پرويز شاپور(
آدم بدقول اسکناس بدون گوشه است.(مهدي فرج الهي(
از نظر هندوانه همه چاقو کش اند)سهراب گل هاشم)
در ادبیات عرب که از غنی ترین ادبیات جهان است در آن این نوع ادبی را خیلی کم مشاهده کردم اما در زبان محاوره ای یا همان کوچه و بازار این نوع فن وجود دارد :
الصمت کلام اوتار صوته قد سرق (سامی راضی)
جحا طرق الباب حتی الباب کلّ منه(سامی راضی)…(اتلمیح)
لتکبّره المصعد شق آخر طابق من برج خلیفه و سقط(سامی راضی)
شفرتا المقراض یتناحران فی اتجاه هدف جمیل متفق علیه (سامی راضی)
سد غتوند یدز الملح فی کارون کی یصبح ولیمة الافاعی (سامی راضی)
الخوف احذق خیاط یخیط فمک (سامی راضی)
حضورم را سبز نخواهم کرد ، از گاو ها و گوسفندها می ترسم(سامی راضی)
وحشت از وحشت تنهای ام ، وحشت کرد(سامی راضی)
الفأس ابن العاق الشجرة (محمد حبتر) /تبر فرزند ناخلف درخت هست (ترجمه :سید کاظم قریشیان)
کیف اصورک و بریق وجهک یعمی الکامیرا(سامی راضی)
للحرب وقودا فلا تکن انت الوقود ایها الانسان!!(محمد حبتر)
و ان شاء الله در آینده کاریکلماتورهای بقیه دوستان و جدید را منتشر خواهیم کرد.
برای مطالعه بیشتر نیز می توان به منابع زیر مراجعه کرد:
داد ، سیما . ۱۳۸۷ چ۴ . فرهنگ اصطلاحات ادبی . تهران : مروارید .
رستگارفسایی ، منصور .۱۳۸۰ . انواع نثر فارسی . تهران : سمت .
شاپور ، پرویز . ۱۳۷۱ . گزینه ی کاریکلماتور . تهران : مروارید .
شمیسا ، سیروس . ۱۳۷۸ چ۴ . سبک شناسی شعر . تهران : فردوس .
همایی ، جلال . ۱۳۶۸ چ۶ . فنون بلاغت و صناعات ادبی . تهران : هما .
۱-(کاريکلماتور نوعي از شوخ طبعي است که دکتر سيروس شميسا در کتاب” انواع ادبي ” از آن به عنوان يک نوع جديد ادبي ياد مي کند .جملاتي کوتاه كه گاهي به جمله قصار مي ماند ،گاهي به شعر پهلو مي زند وشايد بتواند تبديل به ضرب المثل شود اين راه را زنده ياد پرويز شاپور آغاز کرد.و اين عنوان را شاملو از سر هم کردن کاريکاتور و کلمات بر آن گذاشت)
۲-http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=126024
۳-http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D9%84%D9%85%D8%A7%D8%AA%D9%88%D8%B1
۴- خرّمشاهی، بهاءالدّین. حافظنامه، شرح الفاظ، اعلام، مفاهیم کلیدی و ابیات دشوار حافظ، بخش اوّل، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، ۱۳۷۳ .
(منبع :http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%B2#cite_note-1)
۵- سایت ادبی وزنا http://www.vazna.ir/?p=2199
۶-}(منبع :سایت شبکه خبر)
۷-منبع:( http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7%D8%AA%D9%88%D8%B1)
۸-منبع وبلاگ شخصی آقای سهراب گل هاشم (http://parazit.blogfa.com)
دیدگاهتان را بنویسید