سرگردانی نخبگان ومعادلات زمان – خدیجه حیاوی
هر روز تقریبأ در دنیای مجازی و سایتهای اجتماعی ناظر تغییرات ، جابجایی ها و انتصابهاى بعضأ بى انصافانه هستيم , از خود مىپرسم با توجه به این نوع اطلاع رسانی سریع و با توجه به نشر سریع هر گونه خبر چرا هیچگاه نخبگان ما نتوانستند کوچکترین تأثيرى روى حتى جزئى ترين خبر بگذارند و مسیر یک انتخاب یا انتصاب را تغییر دهند ؟آیا اصلا ما به معنای کلمه نخبه داریم ؟ آیا کلمه نخبه ویا نخبگان باز یک کلمه تعارفی و تشریفاتی است ؟.تعريف نخبگان يا elite در جامعه شناسى و فلسفه سياسى به گروه کوچکی از مردم گفته می شود که با قرار گرفتن در رأس ” هرم منزلت اجتماعى ” و “امتيازات ” كنترل سهم نابرابر بزرگی از “قدرت سیاسی ” و یا ثروت را در اختیار دارند.آیا نخبگان ما در این تعریف می گنجند ؟.در دیدگاه اجتماعی و روانشناختی می گویند هر محرومیتی که به درازا بکشد عدم شایستگی فردی و اجتماعی را القاء مى كند ، مدت زمان طولانی محرومیتها و بایدها و نبایدهای زیادی مردم شهرمان را احاطه کرده بود , بیشترین محرومیتها شامل قومیت عرب بود ،
حال که ظاهرأ اين محروميتها كم شده و جاهايى مجالى براى بعضی خواسته ها و حركتهای برحق پیدا شده اثری از سرعت حركت افكار نخبگان نسبت به زمان دیده نمیشود , تأثير محروميتها را ميتوان به وضوح در بين افرادی که به آنها نخبه میگویند دید ، هر تغییری که صورت میگیرد تحت تاثیر شرایط فكرى زمان صورت خواهد گرفت و زمان است که تغییر دهنده شرایط بد و حرمان است یعنی تأثير تصميمات افراد ( نخبه ) وجود خارجی ندارد !. ولی چرا با تمام سعی و تلاشی که به ظاهر صورت میگیرد تغییری حاصل نمی شود و افكار زمان از نخبگان جلوتراست!!؟. تأثير تمام محرومیتهاو القای عدم شایستگیها وضوح زيادى در رفتارها و خط مشى هاى افراد گذاشته که بعضا جزو نخبگان و یا روشنفکران از آنها یاد میشود ، انتظارات و توقعاتی که از آنها می رود تحت تأثير شرايط ملبس شده جدید بر آنها قرار مى گیرد و آنها را به چانه زنهای اجتماعی یا سیاسی روز مبدل می کند . چانه زنیهایی که حد و مرز آنها از دایره محدود خود ساخته بیشتر نیست .گفتم دایره خود ساخته ؛ چرا خود ساخته ؟
خودساخته به این دلیل که نخبه ما در محدوده تنگ جزیره ایی قرار گرفته که هیچ ارتباط و بده بستانی با عالم خارج از جزیره ندارد ! تا وقتیکه علنأ حرمان بود در اين جزيره کوچک چیزی جز انعکاس تصویر خود در آب نمیدید و حال که به یمن و مبارکی پیشرفت تکنولوژی به راحتی می توان از دنیای خارج از جزیره مطلع شد توانایی خروج ندارد چرا که افکارش محدود به اندازه و سایز جزیره است .
افرادی که نخبگان ما تلقی می شوند اولأ از یک مشکل مشترک رنج میبرند و آن اینکه در خواندن سیاستهای پیش رو و آتی سیاستمداران عاجزند چراکه از بازی سیاسی کل کشور خارج شده اند , این عجز باعث عدم اتحاد آنها در اتخاذ یک تصمیم متحد میشود ! و آنها را در حد یک چانه زن در” دیدگاه عموم” نگه می دارد .
آیا مطالعات بیشتر و عمیقتر و پیاده سازی آنها بر روی جامعه هدف , بررسی تئوريهاى جديد جهانى ويا تئوريهاى جديد كشورى و تعریف و پیشبرد اهداف جامعه در راستای این تئوريها با علم بر صلاح جامعه نمى تواند ديدگاه جزیره ایی را تغییر دهد ؟.دوم اينكه در عدم پذیرش رأى و نظر همديگر و زیر سؤال بردن یکدیگر گوی سبقت را از هم می رباید و این نیز به دلیل عدم رشد و بلوغ فکر سیاسیشان می باشد , در هر حزب و گروهی که باشند به شکل کاملا واضح تمایل دارند خودشان را بالاتر از گروه و حزب هم جوار خود نشان دهند چه در سطح فکری و چه در سطح سیاسی و این موارد تماما از افرادی که بإصطلاح نخبگان ما تلقى مى شوند چیزی جز افرادی در سطح عادی نشان نداده است .
آیا حل شدن نخبگان در حزب یا گروه و یا حتی قبیله ، آنها را به هدف اصلی که مصلحت جامعه است خواهد رساند ؟ عضو حزب یا گروه یا قبیله بودن اصل اشکال نیست، بلکه حل شدن نخبه در آن باعث تسلط افکار حزبی و گروهی و یا قبیله ای بر او شده و او را از یک نخبه به فردی عادی که وابسته به یک مجموعه است تبدیل می کند . و در آخراینکه افراد نخبه ما به اصلی ترین نتیجه که همانا تغییر از درون می باشد نرسیده اند !!!. و تمام موارد فوق الذکر در صورتی امکان پذیر خواهند شد که در ابتدا تغییرات فردی صورت بگیرد تا به تبع آن تغييرات اجتماعى انجام بپذیرد .
دیدگاهتان را بنویسید