دوربين هويسي خاموش شد/ ايناس عبدلخاني
روزنامه همشهری- ایناس عبدالخانی
میخواهم تصویری به تو نشان بدهم که مانند سیلی محکم توی صورتت بخورد. قاپی که دیگر شاتر نمیزند. دستی که دیگر فوکوس نمیکند؛ وایت بالانس دیگر سفید نیست. تصویر دیگر مشکی است. سیاه ناتمام… دیگر قرار نیست سوژهای بکر مقابل دوربین همیشه آماده به کارش ظاهر شود. حقیقت تلخ آن است که یکی از بهترینها از میان ما رفت. بهتی غیرقابل توصیف میان هنرمندان؛ روزنامهنگاران و دوستداران.ن
نمي توان باور داشت یکی از نخبگان عکاسی این خطه از سرزمین دیگر در میان ما نباشد. خبر کوتاه اما عین سیلی به صورت همه ما میخورد: «علی هویسی رفت». در سانحهای نابهنگام در یکی از جادههای همیشه ناامن استان .
علی هویسی از یادها نمیرود
«دوست دارم با مسئلهای که دغدغهام است معروف شوم. دوست دارم با اولین مجموعه مهم زندگیم یعنی تبادل شهدا معروف شوم. حدود ۵ سال زمان صرف این مجموعه کردهام که هنوز هم ناتمام است.
پروژه بعدی من بچههای جانبازان اعصاب و روان خواهد بود. اینها حرفهای همیشگی علی بود. او را اینگونه شناختم. هدفدار و مصمم. او را از زمانی كه فعالیتش در خبرگزاری ایسنا شروع شد، شناختم. جوانی پرانرژی، شاد و خلاق. سخت است به تصویر کشیدن کسی که خود تصویر گر خوبی بود.
موضوعات زیادی را با لنز دوربینش در ذهن من و دیگر همشهریانش به ثبت رساند؛ تصاویری ماندگار و فراموش نشدنی. او از خود تصویری فراموش نشدنی در ذهن همه ساخت.
یكی از مهمترین و بزرگترین پروژه های او عكاسی با موضوع تبادل شهدا بود. پروژه ای كه همیشه ذهنش را درگیر می كرد و به گفته خودش هنوز ناتمام مانده. تلاشش برای تكمیل این پروژه تمام شدنی نبود. دلیل انتخاب این سوژه را اینگونه برایم شرح می داد: «من فرزند جانباز هستم. پدرم مشکل اعصاب و روان دارد؛ موجی نیست اما با خاطراتش از جنگ مشكل دارد و این یعنی جنگ هنوز تمام نشده است. امروز جنگ در خانه ما هست. یادگار و نشانه جنگ در خانه ما هست. وقتی پدرم در خواب فریاد میکشد و اسم همرزمانش را میآورد این یعنی جنگ هنوز تمام نشده است. این آتش زیر خاکستر است.
وقتی وضعیت آبادان و خرمشهر را میبینم انگار کسی مرا به سمت کار دفاع مقدس هل میدهد. بحران آبی که الان مسئله همه رسانههای خبری است، برای من گونه دیگری است. مسئله من بحران آب خرمشهر است. دلیل انتخاب این سوژه این بود که وقتی میشنیدم سالروز آزادسازی اسرای ایرانی است، هیچ ذهنیتی نداشتم و میگفتم این یعنی چه؟ اسرا کجا بودند؟ چطور اسیرشدند؟ فقط شنیدهام جنگی اتفاق افتاده و یک عده اسیر شدند و بعد در یک روز خاص برگشتند.
در واقع ذهنیت من فقط از دیدن چند عکس در کتابها و پوسترها شکل گرفته بود که تعدادی رزمنده در اتوبوسهایی در حال بازگشت از اسارت هستند.» او همیشه دغدغه داشت. جوانی با ذهنی پردغدغه از جنس مشكلات همشهریان و همزبانان و هم میهنانش. همیشه در كارهای مشتركمان، تعهد و احساس مسئولیتش تحسین برانگیز بود به گونه ای كه همیشه سرگروه و مسئولیت دبیری بخش عكس را به او محول می كردند.
باور درگذشتش سخت است؛ نه تنها برای من بلكه برای همهی دوستان و آشنایانش. زود بود برای رفتنش؛ اما رفت و به امید اینكه دوستان و دیگر عكاسان جوان اهوازی راهش را ادامه دهند.
رزومه
«علی هویسی» از عکاسان خبری زبده و فعال خوزستان بامداد روز شنبه در جاده باغملک – هفتکل بر اثر سانحه رانندگی به رحمت ایزدی پیوست. به گزارش همشهری نزدیکان مرحوم نقل کردند ساعت یک و ۴۰دقیقه بامداد روز شنبه خودروی پژو ۴۰۵ حامل علی هویسی با یک دستگاه کامیون خاور برخورد کرد که در این حادثه راننده پژو نیز جان خود را از دست داد.
هویسی عکاس جوان و با آتیه خوزستانی علاوه بر کسب عناوین برتر در جشنوارههای مختلف عکاسی، دانشجوی ترم آخر رشته عکاسی دانشکده خبر اهواز بود. آن مرحوم یکی از عکاسان با انگیزه و جوان خوزستان بود که اساتید عکاسی استان آینده درخشانی را برای او پیشبینی کرده بودند. گفتنی است، علی هویسی در سالهای اخیر آثار خود را در خبرگزاریهای مختلف استان و کشور و همچنین روزنامه همشهری ارائه و انتشار داده بود.
نويسنده:ايناس عبدالخاني
عكاس: عدنان مجدم
دیدگاهتان را بنویسید