عددها هم مانند آدمها هستند – لفته منصورى
خانوادهها توجه كنند كه هنگام پر كردن فرمهاي مربوط به سرشماري براي خانمها از لفظ واژه خانهدار جداً پرهيز كنند چون خانهداري يعني فرد داري مشاغل خانگي با درآمد و پول است و اين براي دولت يعني اين فرد داراي شغل است. استان اصفهان بيشترين زنان بيكار را دارد به دليل اينكه اكثر خانمهايشان برخلاف ساير استانها از واژه خانهداري براي خانمها به كار نمي برند اين در حالي است كه با تحقيقات ميداني صورت گرفته بالاترين نرخ بيكاري در بين زنان مربوط به زنان سيستان و بلوچستان عليالخصوص زنان بلوچستان است اما چون در اين استان مردم با تفاوت بين خانهداري و بيكاري، آگاهي ندارند بهاشتباه همه از كلمه خانهداري استفاده ميكنند و اين در حالي است كه در سرشماري بايد بگويند بيكار هستند و هيچ منبع درآمدي ندارند.
لطفاً اين پيام را تا جاي امكان پخشكنيد تا همه خانواده و خانمها مطلع شوند.
اين روزها همزمان با سرشماري عمومي نفوس و مسكن پيام ذكرشده در بالا و پيامهاي شبيه آن در شبكههاي مجازي در حال مبادله است. پيامهايي كه تفسير و تحليل ديگري غير ازآنچه مسئولان ميخواهند، بيان ميكنند. درحاليكه مسئولان بلندپايه نظام بر اهميت سرشماري و اعتماد به دادههاي جمعآوريشده و نيز بهكارگيري آنها در نظام تصميم سازي و تصميمگيري كشور تأكيد ميكنند، مردم راه ديگري در پيش ميگيرند و گفتمان بديل خود را كه بهنوعي مقاومت نرم است، از طريق شبكههاي اجتماعي بهپيش ميبرند. گفتمان عرفي – مردمي بهعنوان آنتيتز گفتمان رسمي – حكومتي ظاهرشده و گفتمان رسمي را زير سؤال ميبرد. بهراستي اين تفاوت گفتمان ناشي از چيست؟
جيمز اسكات در كتاب <سلطه و هنر مقاومت> ميگويد: گفتمان طبقه محروم از قدرت، داراي ويژگيهاي خاصي است كه هميشه اين طبقه را از گزند طبقه حاكم مصون مينمايد. وي، اين گفتمان را كه داراي عبارات، استعارات، غيبتها، تهمتها، شايعهها و … است رونوشت پنهان(۱)يا گفتمان تابعين مينامد در مقابل رونوشت پنهان او از رونوشت عمومي بهمثابه اصطلاحي براي توصيف روابط آشكار قدرت و توجيهكننده اعمال حاكمان و اقناع تابعان نام ميبرد. استراتژي تابعين يا استراتژي رونوشت پنهان براي مقابله با حاكمان يا رونوشت عمومي عبارتاند از: ريا، غيبت، تهديد، تصرف روحي نامههاي گمنام، حملات تودهاي، حسن تعبير (نشان دادن معناي واقعي عمل خود) غر زدن، جوك، لطيفه و فكاهي، كارناوالها، جشنها و شعائر وارونه نسبت به ارزشهاي مورد تبليغ. رونوشت عمومي، توجيهگر نظام سلطه و يا تلاش ايدئولوژيك حاكمان براي طبيعي جلوه دادن سلطه و تبعيت است.
دكتر تقي آزاد ارمكي اعتقاد دارد: شرايط تاريخي و ساخت قدرت عمودي و آمرانه ناشي از تداوم حكومت استبدادي در ايران شرايطي را به وجود آورده است كه ميتوان آنها را <فرهنگ سياسي تابعيت> قلمداد نمود. در فرهنگ سياسي تابعيت، رفتارهاي افراد تركيبي است از فرصتطلبي، انفعال و كنارهگيري، اعتراض سرپوشيده و ترس. چنين فرهنگي توانايي افراد را در همكاري و اعتماد به يكديگر تضعيف ميكند.(۲)
وقتي در جامعهاي منابع بهصورت ناعادلانه در بين گروههاي مردم توزيع شود و اين نابرابري در طول زمان استمرار پيدا كند، شكاف بين دوطبقهي غني و فقير هرروز بيشتر ميشود و طبيعي است كه در اين شرايط قوانين و ساختار سياسي جامعه زير سؤال رفته و نوعي بياعتمادي اجتماعي را در افراد تقويت ميكند. بياعتمادي به ساختارهاي سياسي جامعه منجر به تضعيف تعهد اجتماعي و كمرنگ شدن هويت اجتماعي و ملي ميشود. گذشته از آن، بياعتمادي بهتدريج به سطح روابط ميان فردي كشيده ميشود و حاصل اين امر انزواي اجتماعي است.(>3)
دكتر عباس كاظمي استاد ارتباطات دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران مينويسد:
يكي از تفاوتهاي بارز جامعهي ايراني با جامعهي غربي اين است كه در ايران به همان اندازه كه قدرت آشكار و عريان است، ذهنيتها و نگرشهاي مردم پنهان و مخفي است. زندگي روزمرهي ما عرصهي مخفيكاري، پنهانسازي، رياكاري و بوقلمونصفتي است و برعكس قدرت در جامعهي ما بيمحابا متمركز، عريان است و در تجلي ارادهي خود پرواي كسي ندارد. دستگاه قدرت در جامعهي ما مزورانه و فريبكارانه عمل نميكند. عرياني قدرت با پنهاني نگرشها مرتبط است. همچنان كه ميشلفوكو گفت، قدرت در جامعهي مدرن غربي تمايلي بر آشكارسازي خود ندارد. قدرت بهاصطلاح پخش است.(>4)
بنابراين بياعتمادي مردم عامل اصلي ايجاد شكاف و شكلگيري گفتمانهاي بديل است. دكتر لهسايي زاده، جامعهشناس با اشاره به عوامل تقويتكننده اعتماد اجتماعي ميگويد: انجام آموزش در سطح خانواده، از طريق وسايل ارتباطجمعي و نيز احترام به اقوام، باورها ارزشها و هنجارهاي آنان ميتواند اعتماد اجتماعي را در بين افراد جامعه دروني كند. از طريق خانواده، بسياري از مسائل و مفاهيم مرتبط با اعتماد اجتماعي به كودكان منتقل ميشود. از طريق وسايل ارتباطجمعي بهصورت مدرن امروزي، افراد در جريان اجتماعي شدن قرار ميگيرند كه بايد در اين زمينه، يك نوع فرهنگسازي انجام شود تا روند تقويت اعتماد اجتماعي بهبود يابد. در صورت احترام به اقوام، باورها، ارزشها و هنجارهاي آنان نيز زمينههاي ايجاد اعتماد اجتماعي گسترش پيدا ميكند.(۵)
اهواز – لفته منصوري
HIDDEN TRANSCRIPT- 1
۲-آزاد ارمكي، تقي، افسانه كمالي (۱۳۸۳)،<اعتماد، اجتماع جنسيت (بررسي تطبيقي اعتماد متقابل در بين دو جنس>)، مجلهي جامعهشناسي، دورهي پنجم، شمارهي دو، ناشر: انجمن جامعهشناسي ايران. ص ۱۰۵.
۳-قدوسي، سحر. (۲۹ تير، ۱۳۹۴.) پيامدهاي بياعتمادي اجتماعي. تاريخ استخراج: ۷/۷/۱۳۹۵. از اينترنت. http://www.fasleno.org
۴-كاظمي، عباس (۱۳۸۴.) پروبلماتيك زندگي روزمره در مطالعات فرهنگي و نسبت آن با جامعه ايران. فصلنامه مطالعات فرهنگي و ارتباطات. سال اول، شماره ۴، پاييز و زمستان، ص ۹۷.
۵-ناهيد حسيني، اعتماد اجتماعي پيششرط مشاركت جمعي؛ هفتهنامه آتيه: شماره ۵۴۴ – سهشنبه ۲۲ آذرماه
دیدگاهتان را بنویسید