معاون ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان گفته که این وزراتخانه در تلاش است تا هرماه یک کمپین در کشور راه بیاندازد. محمدرضا رستمی چندی پیش نیز از لزوم بالابردن تعداد NGOها در کشور سخن گفته بود. هدف این وزارتخانه در پشتیبانی از نهادهای مردمی کمک به حل مسائل اجتماعی و وارد کردن جوانان به این مسائل است.
به گزارش فرارو، تعداد نهادهای مردمی ِ کشور در سالهای اخیر در نوسان بوده است. دولت هفتم و هشتم اوج بازگشایی و فعالیت NGOها و نهادهای مردمی در ایران بود. این روند در دولت نهم و دهم رو به افول گذاشت. به گفته رستمی، معاون سازماندهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان، دولت هشتم در سال ۸۴ با بیش از ۴ هزار سمن به دولت نهم تحویل داده شده و در سال ۹۲ با ۵۴ سمن به دولت فعلی رسیده و در حال حاضر ۵۵۰ NGO در حال فعالیتاند.
مسئولان دولتی معتقدند که این میزان مجددا باید افزایش پیدا کند. حمیدرضا رستمی با امیدواری نسبت به این موضوع میگوید “قصد داریم تا پایان سال ۹۶ به ازای هر پنجهزار جوان، یک NGO داشته باشیم”. او میگوید این میزان هرچند با استاندارد جهانی، یعنی برای ۱۰۰ جوان یک NGO، متفاوت است، اما در شرایط فعلی خوب است.
گذشته از تلاش برای تشکیل کمپینها و NGOها، این سازمان و تشکلها نیاز به حمایت دارند. حمیدرضا مشهدیعباسی –عضو کمسیون اجتماعی مجلس- با تاکید بر اهمیت این تشکلها گفته است: دستگاهها و نهادهای مختلف باید درخصوص فعالیت هرچه بهتر سمن ها سرمایهگذاری کنند، به عنوان مثال وزارت نیرو باید ازسمنهایی که در بحث صرفهجویی ازآب فعالیت می کنند حمایت و پشتیبانی کند.
با این وجود معاون ساماندهی جوانان در سخنانش مبنی بر حمایت از این سازمانهای مردمنهاد حرفی از حمایت مالی نزده و گفته “دولت بنا ندارد به سمنها پول بدهد، بلکه در حوزه توانمندسازی از آنها حمایت خواهد کرد”.
تجربه NGOها و کمپینها چگونه است؟
گذشته از چندوچونهای دولتی که در تلاش برای ساماندهی چنین سازمانها و نهادهایی هستند، کمپینها و NGOهایی که در دولت جدید فعال شده و یا از قبل فعال بودند تجربیات زیادی را به دست آوردهاند.
حسین ورجاوند –عضو انجمن محیط زیستی دامون (جوانان حافظ زمین) در گفتگو با فرارو میگوید “در NGOهای مربوط به محیط زیست حمایتهای متفاوتی وجود دارد؛ بخشی از این حمایتها مربوط به اسپانسرها میشود، بخشی با حمایت سازمان ملل که برای حفظ محیط زیست در کشورهای در حال توسعه برنامهها و طرحهایی دارد و بخشهایی نیز توسط شهرداری و سازمان محیط زیست است که حمایت میشوند. فعالیت این NGOها یا در حیطه آموزش و آگاهی است، یا در حوزه اجرایی و پژوهشی و یا در مشارکت با مردم. NGO ما به جز بخشهای پژوهشی بخشهای در مشارکت مردمی دارد. بخشهای مشارکتی عموما بدون حمایت مالی و با هزینه رفتوآمد خود اعضای ما انجام میشود. برای مثال ما در منطقه مردم طرحهایی در مشارکت مردمی داشتیم که هیچ بخش درآمدزایی نداشت و هزینه شخصی اعضا انجام میشد. در این حوزه اخیرا و در دولت جدید NGOهای زیادی به راه افتادهاند که از قبل موفقیت در زمینه محیط زیست را ایجاد کردهاند. در طی فعالیتها قطعا جلسات مشترکی میان یک NGO فعال و اعضای دولت وجود داشته و خواهد داشت”.
سازمانهای مردم نهاد دیگر نیز تجربیاتی نسبتا مشابه در این زمینه دارند. در طی صحبت با اعضای یکی از انجمنهای کودکان کار وی به فرارو گفت: در دولت قبل نه تنها هیچ حمایتی از انجمن ما نمیشد بلکه ماهیتا با وجود این انجمن مخالفت میشد و بخش زیادی از انرژی ما برای حفظ موقعیت این انجمن صرف میشد، خصوصا که حضور اعضای افغانستانی این مخالفت را تشدید میکرد. اما فعالیتهای ما به طور کلی در بخشهایی آموزش به کودکان و در بخشهایی آموزش به مادران آنها برای توانمدسازیاشان بود. آنچه انجمن ما را بیش از همه تا کنون کمک کرده، حمایتهای مردمی بوده؛ از مواد غذایی تا وسایل مورد نیاز. پروژههایی نیز از جانب یونیسف وجود داشت که ما در این انجمن آنها را پیش میبردیم.
بهجز این انجمنهای مردمنهاد، بخش دیگری از فعالیتهای دولتی مربوط به کمپینها میشود. این سبک از فعالیت جدیدتر و متاخرتر از NGOهاست.
مهدی نجفیخواه –عضو کمپین “نه به تصادف”- در گفتگو با فرارو درباره نحوه فعالیت و موانعشان میگوید “باید بگویم کمپین ما در حال حاضر بهدلیل محدودیتهای مالی غیرفعال شده است. متاسفانه بهدلیل عدم حمایت از ما فعلا در تعلیق قرار دارد. از آنجایی که این کمپین توسط تصویر و صوت قرار است حرفش را بزند، هزینههایش بالا خواهد بود و درنتیجه بدون حمایت نمیتوان فعالیتها را باکیفیت مورد نظر پیش برد. حمایت اولیه ما برای کمپین “نه به تصادف” از وزارت راه بود. این وزراتخانه بودجهای را در اختیار ما قرار داده، ما مدتی فعالیت کردیم و دیگر بودجهای به ما تعلق نگرفت. این کمپین در ابتدا موفقیتآمیز عمل کرد، اما قطعا هر نهاد و کمپین دیگری نیز بدون بودجه و حمایت تا جایی ادامه خواهد داد و از جایی به بعد قادر به ادامه نخواهد بود. برای مثال کمپین آب حرکت بسیار مفیدی است اما چون حمایتهای لازم را ندارد نتوانسته حرکتی جدی انجام دهد.
از آنجایی که بنابر تعریف NGO و کمپینها رابطه مردمی میان دولت و مردم است، میتوانند نقش زیادی بر ۲۵ میلیون جوان ایرانی داشته باشند. محیط زیست، زنان، کودکان کار، اتباع بیگانه و… همه از حوطههای متنوع NGOها در سطح کشورند. در صورت مدیریت صحیح میتوان این سازمانها را خیلی خوب بهکار گرفت و در غیراینصورت داستان همیشگی تکرار خواهد شد؛ تلاشی بدون حمایت و توانمندی که نتیجهاش ناامیدی و خستگی خواهد بود.
دیدگاهتان را بنویسید