بازگشت به آینده – عباس سلامات
رمضان که تمام میشود، بوی عید شهر را میگیرد. شهر رنگی میشود؛ سفید، سبز، قرمز، صورتی، آبی و همه رنگهای شاد. عید که میآید، طعم خیلی چیزها تغییر میکند. قهر، آشتی میشود. دوستی جای دلخوری را میگیرد. همه چیز نو میشود؛ آدمها، لبخندهایشان، افکارشان، روابطشان و حتی لباسهایشان. همه شکل هم میشوند؛ شاد، خندان و پرانرژی. بازار خیاطها سکه میشود. اگر زرنگ باشی باید از اول ماه رمضان سفارشت را به خیاط بدهی و دعا کنی سر وقت لباست را بدوزد. شوق و ذوق کودکان برای لباسهای نو بیشتر از همیشه است. شب آخر ماه مبارک لباسهایشان را بالای سرشان میگذارند و میخوابند، تا فردا اول صبح آن را به تن کنند. انگار نمیشود عید را بدون لباس نو گذراند. شاید هم حق داشته باشند. تا بوده همین بوده؛ پدرانشان و اجداد آنها هم همین لباسها را پوشیدهاند.
سفید مثل عید
باوجود اینکه عینک ته استکانی به چشم دارد، ولی باز چیزی نمیبیند. او که روزی چشم تمام شهر به دستانش بود. مغازهای داشت در سرراستترین آدرس شهر:«اهواز، آسیاباد، مقابل گراج سید حسن.» «أبو مریم» برای چهار نسل این شهر لباس عید دوخته است. خودش میگوید: اگرچه چشمهایم دیگر نمیبیند ولی هنوز با لمس دوخت میتوانم بفهمم خوب دوخته شده است یا خیر. میگوید خوشحال است که ۶۰ سال شریک روزهای شاد مردم بوده و برایشان لباس عید دوخته است. کارش را اینگونه توصیف میکند: پارچههای سفید و پاک را که به هم میدوزم، به این فکر میکنم که دلهای پاک و پاکی دلها را به هم پیوند میزنم. در حال دوختن لباس همیشه برای صاحبش دعا میکنم که آن را به شادی بپوشد. ۶۰ سال پیش بود که دشداشهدوزی را شروع کردم. آن سالها عید که میشد خیلی نمیتوانستیم سفارش بگیریم. آن موقعها چرخ خیاطی برقی نداشتیم. البته بعدها که چرخ برقی آمد اوضاع ما هم بهتر شد. در تمام ۶۰ سالی که دشداشه دوختم هیچگاه دشداشه مشکی و حتی بقیه رنگهای تیره برای کسی ندوختم. همه دشداشههایی که من دوختم سفید بودند. سفید مثل عید. شاید اگر از من بپرسی عید چه رنگی است؟ میگویم :سفید.
تدارک برای عید
«قاسم منصور آل کثیر»، مردمنگار و فعال میراث فرهنگی درباره تغییر پوشش مردم شهر در روزهای عید میگوید: این تغییرات تنها مختص افراد نیست بلکه شهر، منازل و مردم با هم دچار تغییر پوشش میشوند. به دلایل فرهنگی این تغییر پوشش در مردان نمود بیشتری دارد. اگرچه زنان نیز با پوشیدن لباسهای جدید و زیبا این موج تغییر را همراهی میکنند، لیکن از آنجا که وقت قابل توجهی از روز را در منزل گذرانده و در زمان خروج از منزل نیز، حجاب اختیار میکنند، تغییرات پوششی آنها معمولا پنهان میماند. مردان در زمان عید دشداشه، چفیههای رنگین و عبا به تن میکنند. تنها یکی از خیاطان خیابان فرحانی اهواز گفته است از ابتدای ماه رمضان بیش از ۲۵۰۰ سفارش برای دوخت دشداشه جدید گرفته است و در هفته آخر این ماه نیز سفارش جدیدی نمیگیرد. زنان و دختران نیز علاوه بر لباسهای جدید، از زیورآلات خودکه شامل تمیمه، چلاب، خلخال، شعاعه، دستبند و گردنآویز است استفاده میکنند. این تغییر پوشش را شب نیمه ماه رمضان و در جشن بزرگ گرگیعان شاهد بودیم. در آن جشن دهها هزار کودک در سراسر استان و به ویژه در بخشهای جنوبی با پوشیدن لباسها و زیورآلات نو این سنت دیرینه را پاس داشتند.
این فعال فرهنگی میافزاید: تغییر پوشش منازل را نیز میتوان در نو کردن وسایل خانه، خانهتکانی، رنگآمیزی و حتی گاه تعمیرات جزئی و کلی منازل مشاهده کرد. بازار نوع خاصی از زیرانداز به نام مبل خلیجی نیز معمولا در روزهای منتهی به عید به شدت رونق پیدا میکند. آل کثیر در ادامه میگوید: از نظر جامعهشناسان مکتب شیکاگو، مانند رابرت پارک، ارنست برگس و رودریگ مککنزی، شهر مانند یک اندام زنده اجتماعی و محل اسکان طبیعی انسان متمدن است. شهر نه تنها مجموعهای از افراد انسانی، امکانات اجتماعی، خیابانها، ساختمانها، چراغهای برق، متروها، نهادها، بیمارستانها و مدارس است، بلکه قلمرو و منطقه روانی است که شامل مجموعهای از شیوههای کاربردی، نگرشهای سازمان یافته و احساسات است. لذا تغییرات پوشش شهر بیشتر تغییر از پوشش افراد و منازل نمود دارد و میتوان آنها را در تغییر مدل رفتاری آدمهای شهر دید. در این دوره زمانی افراد به استفاده از المانهای بومی از جمله آویزان کردن شاخههای درخت نخل به در منازل که به آنها سعف میگویند، روی میآورند. عطر و بخور میزنند، آجیل و شیرینی میخرند، از مهمانان با قهوه پذیرایی کرده و دهها کار دیگر میکنند که ممکن در بقیه روزهای سال کمتر انجام دهند. در منازل در روز عید باید باز باشد، زیرا که بسته بودن درب بیاحترامی به همسایگان تلقی میشود و اهالی محله، همه با هم در ابتدا به دیدار خانوادهای که در سال گذشته عزیزی را از دست دادهاند رفته و پس از آن به دیدن مسنترین فرد محله میروند و در آخر با رفتن به تکتک منازل محله، عید را به آنها تبریک میگویند.
نو، مثل اسکناس عیدی
«فائزه فرطوسی» طراح لباس، خیاط و برنده چندین جائزه طراحی میگوید: بین باورهای فرهنگی مردم و پوشش آنها رابطه مستقیم وجود دارد. باورهای دینی و فرهنگی مردم تاثیر مستقیمی بر ذائقه آنها دارد. از آنجا که عید فطر مهمترین عید نزد مردم منطقه است، آنها همه تلاش خود را به کار میگیرند که به بهترین نحو ممکن در این عید ظاهر شوند. گاه افراد پسانداز چندین ماهه خود را صرف پوشش خود و اطرافیان میکنند و این نشان از اهمیت این عید دارد. انگیزه مردم در پوشیدن لباس نو، نمادی است از تمایل به نو شدن. این نو شدن علاوه بر پوشش، در روابط، دید و بازدیدهای خانوادگی و دوستانه نیز خود را نشان میدهد. این طراح لباس میگوید: تجربیات سالهای گذشته نشان میدهد که زنان در این عید بیشتر به مدلهای بلند با رنگهای شاد گرایش دارند. شاید بتوان گفت دلایل دینی در انتخاب لباسهای بلند نقش دارد. درآمیختن طرحهای اسلامی با رنگها و طرحهای شاد نشان میدهد که باورهای دینی مردم منافاتی با شادی ندارد.
فرطوسی میافزاید: اگر چه اصولا تغییر دادن ذائقه مردم از وظایف طراحان لباس نیست و آنها باید به تغییر سلیقه مردم پاسخ داده و لباسهایی مطابق سلیقه آنها طراحی کنند، ولی به طور ناخواسته بخشی از این تغییر سلیقه نتیجه زاویه نگاه طراحان به دنیای پیرامون است. به عنوان یک طراح همیشه تلاش کردهام تناسبی بین باورهای مردم و آنچه برایشان میدوزم برقرار کنم. هر سال با نزدیک شدن به عید فطر، با مطالعه شیوههای روز دنیا و بررسی آثار طراحان برتر جهان و خصوصا طراحان ساکن کشورهای اسلامی، لباسی به مشتریان پیشنهاد میکنیم که علاوه بر دارا بودن استانداردهای جهانی، المانهای هویتی و فولکلوریک آنها را نیز داشته باشد. امیدوارم بتوانیم روزی با ترکیب نمادهای موجود مدلهایی در قالب یک طرح اسلامی-ایرانی ارائه دهیم.
عید، از دیروز تا فردا
«عبدالنبی قیم»، مورخ و نویسنده کتاب «پانصد سال تاریخ خوزستان»، درباره پوشش مردم منطقه در دورههای تاریخی مختلف میگوید: پیوستگی تاریخی مشخصی در شکل پوشش ساکنان اصلی منطقه قابل مشاهده است. لیکن با اکتشاف نفت و سرازیر شدن مهاجران به خوزستان تغییراتی در شمای کلی پوشش آنها رخ داد. پوشیدن پیراهن و شلوار در مردان و بلوز و دامن و دیگر مدلها در لباسهای زنانه تا پیش از اکتشاف نفت مرسوم نبوده است. پوشیدن دشداشه و بر سر کردن کوفیه و عقال شکل غالب پوشش مردان بود. زنان نیز لباسهای یکسره بلندی که به آنها نفنوف و یا فستان گفته میشد بر تن میکردند.
این تاریخنگار و پژوهشگر میگوید: در دهههای گذشته از آنجا که هنوز تکنولوژیهایی چون ماهواره و اینترنت و حتی در سالهای قدیمیتر تلویزیون و روزنامه وجود نداشت، تعدد و فراوانی در طراحی پوشاک مردم دیده نمیشد و برای هرکدام از لباسهای مردانه یا زنانه تنها یک یا حداکثر دو مدل وجود داشت. به همین دلیل وجه تمایز طبقات اجتماعی مختلف در آن زمان، نوع پارچه به کار رفته در لباس آنها بود. طبقات مرفه معمولا از پارچههای حریر و زربافت و طبقات فرودست از پارچههای ارزانتر استفاده میکردند. البته وجه تشابه لباسهای هر ۲ گروه، علاوه بر مدل دوخت، نو بودن آنها بود. زنان متاهل معمولا روی لباس اصلی، لباس دیگری از تور سبک میپوشیدند که به آن ثوب یا هاشمیگفته میشد.
قیم میافزاید: البته شرایط اقلیمی مناطق مختلف و زمان عید فطر تاثیراتی روی نحوه پوشش افراد داشت. به عنوان مثال در سالهایی که عید در فصل تابستان بود مردان علاوه بر دشداشه و کوفیه و عقال، عبای نازکی از تور برتن میکردند که بشت یا خاچیه نامیده میشد ولی اگر عید فطر مصادف با زمستان میبود، به جای بشت از عبای ضخیمتری به نام مزویه استفاده میشد. با گذشت زمان اگرچه تغییراتی در پوشش مردم منطقه رخ داده است ولی در روز عید، همه سعی میکنند پوشش اصلی خود که دشداشه و کوفیه است را بر تن کنند.
به امید بازگشت به آینده
لحظه خروج از خانه أبومریم، او مهربانانه به تو میگوید: «عساکم من العوادة» و تو از خودت میپرسی:«امیدوارم از بازگشتهها باشید.» یعنی چه؟ با خودت میگویی: عید اگرچه معنای بازگشت میدهد ولی این بازگشت در زمان آینده رخ میدهد. شاید دعای أبومریم آرزوی رشد، پیشرفت و حرکت رو به جلو باشد برای تو، بدون آنکه از گذشته و آنچه تو را به گذشته پیوند میدهد، بگذری. شاید به همین دلیل است که پسرانش باوجود کسب عالیترین مدارج علمی هنوز دشداشه میپوشند. دهها شاید دیگر در ذهن تو رژه میروند و تو به تنها چیزی که اطمینان داری، این است که حتما دعای أبومریم، دعای خیر بوده است. پس با خودت زمزمه میکنی: به امید بازگشت به آینده.
منبع: همشهری
دیدگاهتان را بنویسید