امروزه روز رسانه های نوست، روز گوشی های پر از تکنیک و الکترونیک، امروزه هر کسی به دنبال اطلاعات از این گوشه جهان مجازی بدان گوشه اش،در دوران و دوندگی است، و کلمات در زمانی کمتر از ثانیه نو می شوند و بلافاصله کهنه، دیگر نمی توان از خبرهای جدید انتظاری داشت؛ که هر خبر در آن واحد خبری سوخته است، چندان که حتی رسانه ها نیز دیگر رسا نیستند و منگ در برابر این سیل ویرانگر اطلاعات، تنها به نفسی برای نمردن راضیند، اما ماندن برخی در چشم و دل مردم بیش از هرچیز علت حیرتی جدید است، خاصه که اینان نه صدایشان و نه حتی تصویرشان در قاب کهنه جادویی و در جهان مدرن مجازی، جایی چندان نداشته و حتی کلماتشان نه بر کاغذ که در عقل و قلب مردمان حفظ شده، در روزگاری که حتی میمون ها توییتر و فیس بوک و تلگرام دارند، اینان فقط کلمه ای هستند که شنیده می شود و نه حتی خوانده؛ با این همه محبوبند و این محبوبیت چراست؟

ملافاضل سکرانی و شیخ ابراهیم دیراوی از جمله کاروانیان رفته این خاک تفتیده هستند، اینان نه فیسبوکشان داغ بود و نه هر روزشان با توییتر می گذشت و نه کانال تلگرامشان پر از وعده های جذاب و پر جذبه، اما نفسشان داغ از نفس مردم بود و کلماتشان سیر سرگذشت مردمی که روزگارشان تلنباری از تلخناکی نخل های تشنه و افتاده است، مردمی که هنگام به یاد آوردن خود کلمات شیخ را بر زبان می آورند و بودنشان هنگامه ای است با کلام ملافاضل، شاعرانی که نه کتاب هایشان چندان فرصت بودن یافتند و نه حتی صدایشان در ترکیبی از کلمه و صدا و موسیقی جان مردم را با دیکلمه های رایج تلطیف کرد ، همچنان که معمول بسیاری از شاعران و کاتبان دیگر است، شاعرانی که برخیشان حتی نقش میمون های رقاص را پذیرفتند تا فیسبوکشان داغ شود و کتاب هایشان چاپ های بعد را ببینند، اما شیخ ابراهیم دیراوی بی هیچ کدام این بازی ها، در قلب مردمش نشست و کلماتش نه در دفتر که در جانشان منتشر شد، کلماتی که سیر سرگذشت پدرها و مادرهای ما بود و همین است که اینان بدون فیسبوک و توییتر محبوب خلقی شدند که حتی خبر تولد فرزندشان را در واتساپ می بینند، اما کلمات شاعر ذره نوری است که تاریکی را می شکافد و عشق را می آفریند، عشقی که اینک در پس سر شیخ ایستاده تا او را به خانه ابدیش رهسپار کند، خانه ای که نامش تاریخ یک مردم است، بزرگترین دلیل محبوبیت اینان.

اشتراک این خبر در :