“استاندار و تصميم سازان پنهان”

هر رخداد تازه اي، نتيجه و برايند علل و عواملي است، كه از گذشته جريان داشته، و مرحله كنوني و حال را رقم مي زند. از اين رو، در تحليل رويدادها، مي بايست به گذشته ها، رجوع نموده، و پيش زمينه ها را مطالعه كرد تا به ماهيت و كيفيت رويدادها ، پي برد. بي شك انتخاب استانداران خوزستان، بويژه در دهه اخير و تصميم سازي هاي انها و نتايج مترتب بر ان، تا حدودي ريشه در برخي از پيش زمينه ها و ذهنيت ها، دارد، كه مطالعه انها، به درك بهتر و واقعي تر، كمك خواهد نمود. سوالي كه ممكن است اين روزها، ذهن بسياري از فعالان را به خود مشغول دارد ، را مي توان اينگونه مطرح كرد. ” ايا با رفتن فلان استاندار و امدن استانداري ديگر، وضعيت نابسامان ، اجتماعي، سياسي و مديريتي در استان خوزستان، به سمت و سوي گشايش و انبساط ساختاري، و ايجاد توازن مثبت اجتماعي ، سياسي و اقتصادي، با هدف فرصت سازي، جهت حضور شهروندان و نخبگان ، در هرم تصميم گيري و مديريتي استان خواهد شد؟
بسياري از ناظرين سياسي، جواب چندان مثبتي براي اين پرسش ، قائل نيستند. انان بر اين باورند، كه عقلانيت تصميم ساز و نهادينه شده سنتي در استان، كه همواره خود را به عنوان نيرويي ، سازمان دهنده ، محسوب مي نمايد، قادر خواهد بود، شرايط بوجود امده، ناشي از نارضايتي اجتماعي، بخش بزرگي از مردم استان، از استاندار معزول را كنترل، و مجدداً، سازماندهي نمايند.
شرايط موجود و فرايند و پروسه تصميم سازي نهادينه شده در استان ، به گونه اي است، كه نمي توان ، تركيب بندي سياسي، اقتصادي،مديريتي و نقش افريني انها در استان را، از فرايند ، پنهان تصميم سازي، جدا و تفكيك نمود. بي شك ، بسياري از فرايندها، و چگونگي تصميم گيري ها، در استان خوزستان، نه تنها ، همواره مورد توجه واهتمام اغلب ناظرين و تحليل گران سياسي، محلي است، بلكه در بسياري موارد، تعجب و حيرت برخي از مسوولين عاليرتبه كشوري را نيز، بدنبال داشته است. برخي ، اين وضعيت را نشانه هايي از كنترل عمودي- افقي قدرت در استان تعبير نموده اند.
در اين فرايند، ما شاهد نقش افريني بازيگران فرااستاني و در برخي مواقع، بازيگران پنهان، هستيم.از ويژگي اين بازيگران، برخورداري از اهرم هاي قدرت و بهره برداري بهينه از انها، جهت نفوذ در نهادهاي نظارتي و كنترلي، بويژه بخش هاي اقتصاد و سياست است. اين عقلانيت انحصاري و پنهان، همواره تلاش مي نمايد كه از قدرت و نفوذ خود، جهت اجراي قواعد الزام آور خود تعريف كرده، بهره لازم را استحصال نمايد. با نگاه دقيق به خروجي هاي اين عقلانيت، به اساني مي توان، چگونگي توزيع قدرت، بويژه در دو بخش سياسي و اقتصادي را مشاهده نمود.
اين واقعيت ، نشان مي دهد كه، فرايند تصميم سازي و برنامه ريزي استراتژيك در استان، نيازمند تحول ساختاري است، توسعه موزون و برنامه ريزي راهبردي هدفمند، تنها با انتخاب يك استاندار جديد، محقق نخواهد شد. فضاي جديد استان ، نيازمند، تبيين برنامه، سازوكارهاي اجرائي و مهمتر از انها، فعال سازي بخش هاي به حاشيه رانده شده اجتماعي و فراهم سازي بسترهاي عادلانه، جهت حضور نخبگان و فعالاني است ، كه مي توانند در توسعه و ارامش سياسي، اقتصادي و اجتماعي استان خود ، ايفاي نقش نمايند. مي بايست فضاي فعاليت و مقدمات حضور واقعي را در استان خوزستان ، طراحي و نهادينه نمود.فضايي كه، زمينه حضور و ظهور استعدادهاي فرزندان اين سرزمين را مهيا نموده، و فرصت ايجاد موازنه در تمام بخش ها، بويژه، همكاري هاي درون استاني را تقويت نمايد.
جامعه امروزين ايراني، يك جامعه متكثر و پلورال است، و جوامع اينچنيني، بدون ترديد، به يك نظم و ترتيب اجتماعي و سياسي، نياز مبرم دارند. يكي از مهمترين عوامل و ابزارهاي ايجاد نظم و ترتيب اجتماعي و سياسي، مشاركت دادن و سهيم كردن ، نيروها و نخبگان به حاشيه رفته، از راه نهادينه كردن ، عقلانيت جمعي مدني ، بجاي تصميم سازي ، پنهان است.  توسعه موزون در استان ، مي تواند اولين داده، و خروجي اين نظم و ترتيب، نهادينه شده باشد.
امروز خوزستان ، بيش از نياز به يك استاندار، بِه يك عقلانيت جمعي نهادينه شده جلي نياز دارد، عقلانيت موزوني كه با كنار گذاشتن ، تصميم سازي هاي پنهان، تلاش نمايد، كه علاوه بر تعريف ابزارها و إمكانات بهينه و مناسب اجتماعي و سياسي، به جد، در مسير اجرائي كردن قواعد مورد اجماع و نهادينه نمودن انها، گام بردارد. امروز خوزستان ، علاوه بر نياز به معرفي و انتخاب يك استاندار، نيازمند ، قاعده مند سازي روند تصميم سازي هاي محلي است. كه اين مهم ضرورت، تلاش و همت همه دلسوزان استان ، بويژه منتخبان جديد ان را مي طلبد.
شليش پور

#

اشتراک این خبر در :